این را می شکنند
این را میشـــــکنند...
آدم دلتـــنگ ؛ حرف حالی اش نمی شود .... لطفاً برایش فلسفه نبافید ...
باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود . . . راه میفتم بدون چتر, من بغض میکنم . . . آسمان گریه
حــُــــرمت نان از قلب بیشـــــتر است
آنرا می بوســــــند، این را میشـــــکنند...
سهم امشب من
از تمام آسمان
شاید
همین یک " آه " باشد
که از بستر تنهایی بی نهایتم
... تا آن دوردست ها که هستی
جاریست
به سویت
پروازی به راه دارم
همین امشب...
یادت باشـــه هر کـــی بهـت گـفت “عاشقتم” ازش بپرســـی تا ساعت چند؟!
باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود . . . راه میفتم بدون چتر, من بغض میکنم . . . آسمان گریه
حــُــــرمت نان از قلب بیشـــــتر است
آنرا می بوســــــند، این را میشـــــکنند...
سهم امشب من
از تمام آسمان
شاید
همین یک " آه " باشد
که از بستر تنهایی بی نهایتم
... تا آن دوردست ها که هستی
جاریست
به سویت
پروازی به راه دارم
همین امشب...
یادت باشـــه هر کـــی بهـت گـفت “عاشقتم” ازش بپرســـی تا ساعت چند؟!
ادامه مطلب
[ یکشنبه 91/6/12 ] [ 9:5 صبح ] [ هانیه ]