سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلم گرم خداوندی ست...

 

چه زیبا خالقی دارم
دلم گرم است می دانم
که فردا باز خورشیدی
میان آسمان ، چون نور می آید



شبی می خواندم .... با مهر
سحر می راندم ..... با ناز


چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که می خواند مرا ، با آنکه میداند

گنه کارم


اگر رخ بر بتابانم
دوباره می نشید بر سر راهم
دلم را می رباید ، با طنین گرم و زیبایش
که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیباست


چه زیبا عاشقی را دوست می دارم
دلم گرم است می دانم ، که می داند
بدونِ لطف او ، تنهای تنهایم
اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ،

اما

دلم گرم است ، می دانم
خدای من ، خدایی خوب می داند
و می داند که سائل را نباید دست خالی راند


دلم گرم خداوندی ست
که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه می ریزد
و با دستان مادر کاسه آبی را، برای قمری تشنه


دلم گرم خداوند کریمِ خالق نوریست
که گر لایق بداند
روشنی بخشد ، به کرم کوچکی با نور
دلم گرم خداوند صبور و خالقِ صبریست
که شب ها می نشیند در کنارم
تا که بیند می رسد آن شب

که گویم عاشقش هستم؟

 

خداوندا ، دعا برآنکه آزار مرا اندیشه می دارد ، نشانم ده

خداوندا ، مسلمانی عطایش کن

نخشکاند هزاران شاخه زیبای مریم را

نبندد پای زیبای پرستو را

نسوزاند پر پروانه های عاشق گل را

نچیند بال مینا را

===

دعایش می کنم آن عهد بشکسته

دعایش می کنم عاشق شود بر یاکریم و هدهد و مینا

دعایش می کنم

آن سان دعایی

چون مرا با لعنت و نفرین قراری نیست


 

تو آیا هیچ می دانی خدایم کیست ؟


چنان با من به گرمی او سخن گوید
که گویی جز من او را بنده ای ، در این زمین و آسمانها نیست

 


هزاران شرم باد بر من
چنان با او به سردی راز می گویم
که گویی من جز او و بی گمان

یکصد خدا دارم


 

چنان با مهر می بخشد
که گاهی آرزوی صد گناه و توبه من دارم

 

******

 

الا ای آنکه خواب از چشمها بردی
تو را آرامش شب ها گوارایت
نهال خنده مهمان لبانت


تو ای با مذهب عشاق بیگانه
برایت عاشقی را آرزو دارم

 


الا ای آنکه گریاندی مرا تا صبح
برای تو ، هزار و یک شب آرام و پر لبخند ر ا

من آرزو دارم


تو را ای آرزویت ، قفل بر لب ها

برای تو ، کلید فهم معنای تفاهم

آرزو دارم


 

تو ای با عشق بیگانه
اگر روزی بخوانی رمز بال شاپرک ها را
تو می فهمی ، که مرگ مهربانی ،

آخر دنیاست


اگر حزن نوای بلبلی را در قفس احساس میکردی
دگر آواز شاد بلبلان را در قفس، باور نمی کردی

 


اگر ناز نگاه آهوان دشت می دیدی
تفنگت را شکسته ، مهربانی پیشه می کردی


چه لذت صید مرغان رها در پهنه آبی؟
اگر معنای آزادی ، به یاد آری

 


نم چشمان آن آزرده دل را گر تو می دیدی
نمازت را ادای تازه میکردی

 


نمی دانم دگر باید چه می گفتم
به در گفتم، تمام آنچه در دل بود
بدان امید
شاید بشنود دیوار




ادامه مطلب

[ یکشنبه 91/6/19 ] [ 10:13 صبح ] [ هانیه ]

داستان آموزنده

 

روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد . حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد. بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید . او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود . او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد . آن ها با بیل در چاه سنگ و گل ریختند.اسب ابتدا کمی ناله کرد ، اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او به شدت همه را متعجب کرد . آنها باز هم روی او گل ریختند . کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد.با هر تکه گل که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد ، گل را پا یین می ریخت و یک قدم بالا می آمد همین طور که روی او گل می ریختند ناگهان اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد .

زندگی در حال ریختن گل و لای برروی شماست . تنها راه رها یی این است که آنها را کنار بزنید و یک قدم بالا بیایید. هریک از مشکلات ما به منزله سنگی است که می توانیم از آن به عنوان پله ای برای بالا آمدن استفاده کنیم با این روش می توانیم از درون عمیقترین چاه ها بیرون بیاییم .

 

 

 




ادامه مطلب

[ شنبه 91/6/18 ] [ 12:1 عصر ] [ هانیه ]

دانستنیهای بامزه

 

آیا میدانید : دندان تنها بخش از بدن انسان است که ترمیم نمی شود ؟

 

آیا میدانید : هر چروک ایجاد شده در ابرو نتیجه 200000 اخم است ؟

 

آیا میدانید : ورزش کردن در گرما به کاهش اشتها کمک می‌کند ؟

 

آیا میدانید : عمر پرزهای چشایی انسان از 7 تا 10 روز است ؟

 

آیا میدانید : اندازه قلب هر فرد به اندازه مشت اوست ؟

 

آیا میدانید : قلب انسان بطور متوسط 100 هزار بار در سال میتپد ؟

 

آیا میدانید : سریع ترین عضله بدن انسان زبان اوست ؟

 

آیا میدانید : بدن انسان پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی دارد ؟

 

آیا میدانید : تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است ؟

 

آیا میدانید : استرس تا 5 برابر سیستم ایمینی بدن را پایین می آورد ؟

 

آیا میدانید : تـنها در طول زمانی که این جمله را می خوانید در حدود 50 هزار سلول بدنتان میمیرد و سلول های جدید جایگزین آن می شود ؟

 

آیا میدانید : در طـول یـک ساعت قلب شما آنقدر سخت کار می کند کـه مــی تـــوانــد انرژی حمل یک جسم یک تنی به اندازه یک کیلومتر از سطح زمین را تامین کند ؟

 

آیا میدانید : اولین دوقلوهای آزمایشگاهی اولین بار در سال 1981 به دنیا آمدند ؟

 

آیا میدانید : اگر سلول های موجود بر روی پوست بدن انسان را به دنبال هم بچینیم، طول آن به 45 مایل خواهد رسید ؟

 

آیا میدانید : در طول یک سال، قلب یک انسان عادی 40 میلیون بار می تپد ؟

 

آیا میدانید : بیشتر انسانها در یک دقیقه 25 مرتبه پلک می زنند و بطور میانگین هر انسان سالانه بیش از 13 میلیون مرتبه پلک می زند ؟

 

آیا میدانید : معده شما باید هر دو هفته یکبار ماده مخاطی جدید ترشح کند در غیر اینصورت خودش را هضم خواهد کرد ؟

 

آیا میدانید : شش سمت چپ کوچکتر از شش سمت راست است تا فضایی برای قلب ایجاد شود ؟

 

آیا میدانید : جراحی چشم یکی از پیشرفت های چشمگیر در طب باستان به شمار می رود ؟

 

آیا میدانید : عطسه در هنگام خارج شدن از دهان، سرعتی بالغ بر 100 مایل بر ساعت دارد ؟

 

آیا میدانید : اگر بدن شما خشک و یخ زده شود 10% به وزن آن اضافه خواهد شد که این مقدار وزن اضافی را مایکرو ارگانیسم هایی که بر روی بدن قرار دارند، تشکیل می دهند ؟

 

آیا میدانید : زمانیکه گوشت و شیر را با هم می خورید، بدن به هیچ وجه کلسیم شیر را جذب نمی کند و بهتر است میان مصرف گوشت و شیر حداقل 2 ساعت فاصله باشد ؟

 

آیا میدانید : ما یک داروخانه کامل در بدن خود داریم و می توانیم هر دارویی را در بدن خود تولید کنیم ؟

 

آیا میدانید : طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست ؟

 

آیا میدانید : محـقـقان اخیـراً بـه ایـن نتیجه رسیده اند که کلیه انسان 500 عملکرد متفاوت دارد ؟

 

آیا میدانید : ساختمان عملکرد دست وال، سگ، پرندگان (بال ها) و انسان دقیقاً مشابه است ؟

 

آیا میدانید : شبکه چشم 135 میلیون سلول احساس دارد که مسئولیت گرفتن تصاویر و تشخیص رنگها را بر عهده دارد ؟

 

آیا میدانید : چشم انسان حدود 135 میلیون سلول بینایی دارد که معادل یک دوربین 135 مگاپیکسل عمل می کند ؟

 

آیا میدانید : چشم سالم انسان میتواند ده میلیون رنگ را مختلف را ببیند و آنها را از یکدیگر تمیز دهد ؟

 

آیا میدانید : گوش و بینی شما در تمام طول عمر به رشد خود ادامه می دهند ؟

 

آیا میدانید : چشم‌های ما از بدو تولد همین اندازه بوده‌اند، اما رشد گوش و بینی ما هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند ؟

 

آیا میدانید : شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پیش لباس بر تن می کرده است ؟

 

آیا میدانید : عمر مفید انسانها در کف دستشان اینگونه (81 - 18 = 63) نوشته شده است ؟

 

آیا میدانید : ضریب هوشی انسان های معمولی بین 85 تا 105 است ؟

 

آیا میدانید : هر تار موی انسان میتواند تا وزن 100 گرم رشد کند ؟

 

آیا میدانید : یک انسان نهایتا میتواند با سرعت 35 کیلومتر در ساعت بدود ؟

 

آیا میدانید : کالبد شکافی انسانهای جدید بسیار بیشتر از انسانهای قدیمی طول میکشد ؟

 

آیا میدانید : انسان با خوردن 20 نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد ؟

 

آیا میدانید : هر انسان میتواند 1 دقیقه نفس خود را حبس کند و رکوردش در جهان 85 ثانیه است ؟

 

آیا میدانید : وزن اسکلت انسان بالغ 13 تا 15 کیلوگرم است ؟

 

آیا میدانید : انسان اولیه (ناندرتال ها) و اجداد اولیه انسان هر دو در یک زمان در اروپا بودند ؟

 

آیا میدانید : یک انسان 8 ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است ؟

 

آیا میدانید : لایه بیرونی پوست انسان هر 2 هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض میشود ؟

 

آیا میدانید : انسان 9 هزار سال پیش از میلاد برای اولین بار به کشاورزی پرداخت ؟

 

آیا میدانید : دویست میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی از آنها است ؟

 

آیا میدانید : کبد انسان در 300 تا 500 روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای جدیدی برخوردار میشود ؟

 

آیا میدانید : تقریبا 65 ? وزن انسان را اکسیژن تشکیل میدهد ؟

 

آیا میدانید : انسان برای اولین بار در 1783 پرواز را تجربه کرد و توانست 8 کیلومتر با بالن پرواز کند ؟

 

آیا میدانید : جنین انسان بعد از 17 هفته (4 ماه) می تواند خواب هم ببیند ؟

 

آیا میدانید : تنها موجودای که میتواند به پشت بخوابد انسان است ؟

 

آیا میدانید : بدن یک انسان در طول عمرش به طور متوسط 1300 لیتر عرق تولید میکند ؟

 

آیا میدانید : انسان‌های راست دست به طور میانگین 9 سال بیش از چپ دست‌ها عمر می‌کنند ؟

 

آیا میدانید : کره زمین از 102 عنصر بوجود آمده و این 102 عنصر در بدن انسان وجود دارد ؟

 

آیا میدانید : حس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است ؟

 

آیا میدانید : حدود 10 درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باکتریها تشکیل میدهند ؟

 

آیا میدانید : از دست دادن تنها 1% از آب بدن موجب تشنگی میشود ؟

 

آیا میدانید : بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است ؟

 

آیا میدانید : ناخن‌های انگشتان دست، تقریبا چهار برابر ناخن‌های پا رشد می‌کنند ؟

 

آیا میدانید : قد انسان تا 20، 25 سالگی و گاها 40 سالگی بلند می‌شود و از چهل سالگی به بعد، قد انسان هر دو سال حدود 6 میلی‌متر کوتاه می‌شود ؟

 

آیا میدانید : دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید می‌کند ؟

 

آیا میدانید : وزن پوست بدن انسان بالغ بر 2/7 کیلوگرم (دو و هفت دهم) است ؟

 

آیا میدانید : کمبود خواب، زودتر از کمبود غذا موجب مرگ انسان می‌شود ؟

 

آیا میدانید : انسان در سال 3000 قد متوسط 2 متر و 120 سال عمر و پوست قهوه‌ای خواهد داشت ؟

 

آیا میدانید : قلب انسان هنگام تپیدن میان دو تپش استراحت میکند این یعنی اگر فرد 70 سال عمر کرده باشد قلبش به اندازه 40 سال استراحت کرده است ؟

 

آیا میدانید : وزن اسکلت انسان بالغ بر 13 تا 15 کیلوگرم است ؟

 

آیا میدانید : انسانهای امروزی بطور متوسط شش سال از عمر را تلویزیون نگاه می کنند و شش سال را هم صرف غذا خوردن میکنند و یک سوم از عمر را هم در خوابند ؟

 

آیا میدانید : مغز انسان تنها 2 درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی 25 درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند ؟

 

آیا میدانید : مغز بیشتر انرژی را در بدن مصرف میکنند به همین دلیل هم از سایر نقاط بدن گرمتر است ؟

 

آیا میدانید : مغز یک انسان در طول یک روز بیشتر از تمام تلفن های جهان به سلول ها پیام عصبی می فرستد ؟

 

آیا میدانید : پیام های عصبی با سرعتی برابر با 170 مایل در ساعت به مغز رسیده و از مغز به سلول های عصبی می رسند ؟

 

آیا میدانید : مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید ؟

 

آیا میدانید : بطور متوسط یک انسان در طول زندگی خود در حدود 44 پوند گرد و خاک را تنفس می‌کند ؟

 

آیا میدانید : در تمام انسانهای کره زمین 999 % شباهت ژنتیکی وجود دارد ؟

 

آیا میدانید : طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است ؟

 

آیا میدانید : در یک سانتی متر پوست شما 12 متر عصب و 4 متر رگ و مویرگ است ؟

 

آیا میدانید : در هـر 3 سانتی متـر از پوست، 4 هزار بافت عصبی، 1300 سـلول عصبی، 100 غده عرق، 3 میلیون سلول، و 3000 رگ خونی وجود دارد ؟

 

آیا میدانید : اگر رگ های خونی موجود در 5 سانتی متر از پوست را در امتداد هم قرار دهیم، طول آن به 20 فوت می رسد ؟

 

آیا میدانید : اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا 97000 کیلومتر میشود ؟

 

آیا میدانید : کبد یا جگر تنها عضو داخلی بدن است که اگر با عمل جراحی قسمتی از آن برداشته شود دوباره رشد میکند ؟

 

آیا میدانید : خطر بیماری قلبی و سرطان ریه در افراد غیر سیگاری که در خانه در معرض دود سیگار اطرافیانشان هستند، بیست و پنج درصد بیشتر از دیگران است ؟

 

آیا میدانید : بدن ما به طور مداوم خود را ترمیم می کند هر سه ماه یکبار بافت استخوانی به طور کامل تعویض می شود و هر ماه پوست جدید رشد می کند به راحتی می توانیم فرآیند پیری را به تاخیر بیندازیم ؟

 

آیا میدانید : بدن یک انسان معمولی به اندازه کافی شامل: سولفور برای کشتن تمام شپش های بدن یک سگ، کربن برای ساخت 900 مداد، پتاسیم برای آتش زدن یک توپ فوتبال، چربی برای ساختن 7 قالب صابون، فسفر برای درست کردن سر 2200 کبریت و آب برای پر کردن 10 تنگ را دارد ؟

 

 

آیا میدانید : پیشانی انسان مرکز دمای انسان است یعنی اگر شما دمای پیشانیتان را تغییر دهید دمای بدنتان هم به همان انداره تغییر میکند این یکی از دلایلی است که وقتی ما می خواهیم ببینیم که آیا تب داریم یا نه دستمان را روی پیشانی میگذاریم ؟

 

 

 




ادامه مطلب

[ شنبه 91/6/18 ] [ 12:0 عصر ] [ هانیه ]

با مواد طبیعی لکه های صورت را از بین ببرید

با مواد طبیعی لکه های صورت تان را از بین ببرید
لکه روی زیبایی پوست تاثیر می گذارد و ظاهر ناخوشایندی دارد. علت بروز لکه، آکنه، جوش، سوختگی و ... است.
لوازم بهداشتی علاوه بر گرانی، دارای مواد شیمیایی مختلفی است که برای پوست مضر است. بنابراین بهتر است زنان برای رفع این لکه های پوستی به مصرف مواد طبیعی رو بیاورند. زیرا برای پوست هیچ خطری ندارد.
1 - کره کاکائو
این ماده یکی از محصولات طبیعی و مفید است که طرفداران زیادی دارد. به خصوص بین زنانباردار که با لکه های زیادی مواجهند. این کره در از بین بردن خط های ایجاد شده بر اثر چاق و لاغری موثر است و در صورت استفاده منظم نتیجه مثبتی خواهد داشت.
2 - آب لیمو
پنبه را در مخلوطی از میزان مساوی آب لیمو و آب آغشته کنید و به مدت 5 دقیقه روی لکه قرار دهید.این عمل در صورتی که به طور منظم ادامه پیدا کند، نتیجه مثبتی خواهد داشت. این درمان لکه و پوست مرده را از بین می برد. علاوه بر آن می توان مقدار کمی آب لیمو به مرطوب کننده اضافه کرد.
3 - مخلوطی از روغن ها
راه موثر دیگر، استفاده مخلوطی از روغن زیتون، ویتامین E و رزهیپ است. این مخلوط در از بین بردن لکه ها بسیار موثر است. کافی است، ابتدا صورت خود را بشویید تا عاری از چربی و کثیفی شود، سپس روزی 3 تا 4 بار این مخلوط را روی لکه بمالید.
4 - مصرف کافی آب
یکی از آسان ترین و کم هزینه ترین روش ها مصرف مقدار کافی آب است. مصرف میزان کافی آب باعث شادابی و طراوت پوست می شود.
5 - عسل
مصرف منظم این ماده طبیعی باعث بهبود پوست می شود. عسل را به طور مستقیم روی لکه بگذارید و پس از 20 دقیقه بشویید. عسل را می توان با مرطوب کننده نیز ترکیب کرد.
6 - آب خیار
استفاده مرتب از آب خیار روی لکه ها علاوه بر از بین بردن لکه ها، پوست را سالم و تمیز نگه می دارد. توجه داشته باشید در صورت موثر نبودن روش های مذکور به متخصص پوست مراجعه کنید.




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 12:8 عصر ] [ هانیه ]

متنهای جالب

متن های جالب وزیبا



تنها بودن بهتر ازگدایی عشق است




همیشه از خدا نخواه در دنیا، کسی باشی از خدا بخواه که دنیای کسی

 

باشی




هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌کرده دست کسی را به گرمی بفشارید




«موفقیت» بدست‌آوردن چیزی است که دوست داری

«خوشبختی» دوست داشتن چیزی است که بدست‌آورده‌ای




توی دنیا دو تا نابینا می‌شناسم، یکی تو که هیچ موقع عشقم رو ندیدی،

یکی من که کسی رو جز تو ندیدم




اولین قانون پرواز دل کندن از زمین است.




در زندگی تا می توانی ساده و یکرنگ باش

قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است




به کودکی گفتند: عشق چیست؟

گفت :بازی

به نوجوانی گفتند: عشق چیست؟

گفت :رفیق بازی

به جوانی گفتند: عشق چیست ؟

گفت: پول وثروت

به پیرمردی گفتند: عشق چیست؟

گفت عمر

به عاشقی گفتند: عشق چیست؟

چیزی نگفت ،آهی کشید وسخت گریست...



چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را بازگرداند

سنگ ... پس از رها کردن!

حرف ... پس از گفتن!

موقعیت... پس از پایان یافتن!

و زمان ... پس از گذشتن




دوستت دارم به چشمانی که رنگش رنگ شبهاست به آن نازی که در

چشم تو پیداست به لبخندی که چون لبخند گلهاست به رخسارت که چون

مهتاب زیباست به گلهای بهار و عشق و هستی به قرآنی که او را می

پرستی قسم ای نازنین تا زنده هستم تو را من دوست دارم و میپرستم




تو یه بار بیشتر زندگی نمی کنی . پس اون جور زندگی کن که دوست داری




وقتی خاطره های آدم زیاد می شه، دیوار اتاقش پر’ه عکس می شه، اما

دلت برای اونی تنگ می شه که نمی تونی عکسشو به دیوار بزنی





شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن

دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص




مهم این نیست که ما در کجا قرار گرفته ایم

مهم این است که ما در چه جهتی حرکت می کنیم




برای کشتی ای که مقصد مشخصی ندارد هیچ باد موافقی نمی وزد.




نه آنچنان عاشق باش که هیچ چیز را نبینی، نه آنقدر ببین که هرگز عاشق

نشوی




قربون کلاغ برم نه به خاطر سیاهیش بلکه به خاطر یکرنگیش




اگه رویت زنبور نشست اصلا" نترس چون من آدرس زیباترین گل را به آن

داده ام"




باران باش که در باریدنش علف هرز و گل سرخ از برایش یک معناست




وقتی برگهای پاییز رو زیر پات له میکنی، به یاد داشته باش که روزی نفس

به تو هدیه میکردند




دست هایی که یاری می رسانند مقــدس تر از دست هایی هستند که

دانه های تسبیح را می گردانند




عجب روزگاریست:عاشق میشوی میگویند دیوانه است.دیوانه میشوی

میگویند حتما عاشق شده است!!!




بر سنگ مزارم بنویسید پس از مرگ آشفته ولی خفته در این خلوت خاموش

او زاده غم بود

زغم های جهان گشت فراموش




همه مردم برای بارش باران دعا کردن اما خبری نشد...!!

غافل از اینکه خدا توی فکره بچه ای بود که کفشش سوراخ بود




در عجبم از آن کسی که طلب بخشش از بالادستی خود دارد در حالی که

به پایین تر از خود رحم نمی کند




همه می‌خواهند بشریت را عوض کنند ، دریغا که هیچ کس در این اندیشه

نیست که خود را عوض کند.




نه طوطی باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را

هدر دهی




گر همسفر عشق شدی , مرد سفر باش، هم منتظر حادثه و هم فکر خطر

باش




اقتدار دل شکسته به اندوهی ست که سروده نمی شود .




عشق مثل ساعت شنیست همزمان که عقلت را پر میکند عقلت را خالی

می سازد




برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت

قائل میشوی




گفتمش آغاز درد عشق چیست؟

گفت آغازش سراسر بندگیست

گفتمش پایان آن را هم بگو

گفت پایانش همه شرمندگیست

گفتمش درمان دردم را بگو

گفت درمانی ندارد، بی دواست

گفتمش یک اندکی تسکین آن

گفت تسکینش همه سوز و فناست




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 12:5 عصر ] [ هانیه ]

?

پَ نه پَ -4 (طنز)

 

پَ نه پَ -3 (طنز)

 

ساعت 7 صبح داییم به گوشیم زنگ زده برداشتم میگم: بــــــــله!؟

میگه اِ خواب بودی؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ سر صبحی صدامو شکل داریوش کردم حال کنی!

 

+++++++++++++++++++++++

 

دوستم اومده صاف رفته نشست رو بالشم! میگم:راحتی‌؟ میگه: بلند شم یعنی‌! میگم: پـَـَـ نَ پـَـَـــ بشین قالب باسنت شه یه موقع گم شدی واسه تشخیص هویت ازش استفاده کنیم

 

+++++++++++++++++++++++

 

رفتم مغازه دارو سوسک کش خریدم . میگم بریزم زمین اینو؟یارو میگه پَـــ نَ پَـــ صبح ظهر شب با یه لیوان آب بده سوسکه بخوره

 

+++++++++++++++++++++++

 

دارم سبزی خورد می کنم ... دستم بریده ... میگم مامان چسب داری؟

میگه دستتو بریدی؟!

پَـــ نَ پَــــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم!

 

+++++++++++++++++++++++

 

به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه

 

+++++++++++++++++++++++


کلاغه به روباهه میگه:گفتی آواز بخون که پنیر از دهنم بیافته؟ روباهه میگه:پـَـَـ نَ پـَـَــــ می خواستم واسه آکادمی موسیقی گوگوش ازت تست بگیرم

 

+++++++++++++++++++++++


داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده،خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟میگم پـَـ نَ پـَـ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم بریییید برییییییید

 

+++++++++++++++++++++++

 

دختره میگه اگه من برم خارج تو با یه دختر دیگه ای دوست میشی؟

پَـــ نَ پَـــ میرم تو اتاقم خودمو حبس می کنم رو دیوارشم می نویسم: شاید این جمعه بیاید ... شاید

 

+++++++++++++++++++++++


سر جلسه امتحان می گم استاد چقد دیگه وقت داریم؟

میگه تا آخر امتحان؟

پَـــ نَ پـَـــ تا ظهور آقا امام زمان

 

+++++++++++++++++++++++

 

زنگ زدم به دوست دختر دوستم فوت میکنم میگه مزاحمی؟میگم پَـــ نَ پَــــ نسل جدید کولرهای ال جی هستم با دو سیم کارت مجزا

 

+++++++++++++++++++++++

 

دیشب رفتیم استخر، می خواستیم کفشارو تحویل بدیم کلید بگیریم، طرف می گه شما هم کفش دارین؟؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ طرح حرم تا حرم بوده پابرهنه اومدیم ثواب ببریم

 

+++++++++++++++++++++++

 

شمع های ماشینم سوخته,رفتم تعمیرگاه...میپرسه عوضشون کنم؟؟

پـَـَـ نَ پـَـَــ

فوتشون کن تا صد سال زنده باشی

 

+++++++++++++++++++++++

 

ازم میپرسه: اگه یه موقعیت بهتری برات جور شه منو ول میکنی؟ میگم:پَـــ نَ پَـــ لگد به بختم میزنم بات میمونم تا تو یه موقعیت بهتر برات جور شه منو بپیچونی

 

+++++++++++++++++++++++

 

به دوستم میگم خودکارو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه زیر شلواری براش گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه

 

+++++++++++++++++++++++

 

پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!

 

+++++++++++++++++++++++

 

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

 

+++++++++++++++++++++++

 

رفته بودیم مکه یه پیر مرد که کاروانه ما بود مثلا میخواست سر صحبت باز کنه مخمون به کار بگیره ازم پرسید پسرم واسه زیارت خدا اومدی؟... گفتم پَــ نَ پَـــ ...اومدم کارایه انتقالیه امام رضارو ردیف کنم بیاد اینجا....

 

+++++++++++++++++++++++

 

سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله 8 چی میشه؟میگه تقلب میخوای؟میگم پـَـــــــ نَ پــَــــــــ میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاریت

 

+++++++++++++++++++++++

دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ...

میگه بی بی بازی کردی؟

پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم!

 

+++++++++++++++++++++++

 

تو تاکسی کناریم به راننده گفت من بچه امام حسینم ...

راننده پرسید میدون امام حسین؟

پَـــ نَ پَــــ ایشون خود علی اصغره ماشالله بزرگ شده مردی شده واسه خودش ...

 

+++++++++++++++++++++++

 

از ساق پا تا محدوده 18 قدمو گچ گرفتم، دوستم اومد خونمون عیادت، میپرسه شکسته؟ میگم پَــــ نَ پـَـــ رفیقم اورتوپده، یه تعارف زد منم تو رودرواسی موندم

 

+++++++++++++++++++++++

 

یه جوش اندازه گلابی رو دماغم زده ، دوستم دیده میگه جوشه ؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ قسمتهای مهم صورتمو علامت زدم ،تو امتحان میاد...

 

+++++++++++++++++++++++

 

جارو دستم بود داشتم میرفتم اتاقمو جارو بزنم ...

عمه ام دید گفت داری میری جارو بزنی؟!

پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت ده هری پاتر رو بسازیم !

 

+++++++++++++++++++++++

 

رفتم حموم داد زدم میگم این آب چرا ســـــــــرده؟!!!!

بابام میگه داری دوش میگیری؟

میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دارم تمرین های دوره غواصی رو تو تشت دوره میکنم!

 

+++++++++++++++++++++++

 

میگم مکانیک سیالات 9 شدم...میگه :یعنی افتادی؟؟؟؟ میگم پَـــــ نَ پــَـــ استاد گفت دست و بالم تنگه 9اُ بگیر حالا بقیه شم سر ماه میدم !!:

 

+++++++++++++++++++++++


روز ظهر عاشورا قابلمه به دست افتادیم تو خیابون .دوستم ما رو میبینه می گه:دارین میرین نذری بگیرین؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَـ پسرخاله ام کنسرت هِوی مِتال داره من امشب تو گروهش نوازنده ی قابلمه ام

 

+++++++++++++++++++++++

 

گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان...

سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟

بله...

-خودتون کجا کار می‌کنید؟؟

...- تو گاوداری..!!!

- کارگر هستین؟؟؟

- پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم

 

+++++++++++++++++++++++

 

یارو به رفیقش می گه تو جاده دو تا ماشین زدن به هم،هرکی تو ماشینا بوده مرده،رفیقش می گه راننده هم مرده؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ رفته مرحله بعد،فقط جونش یکی کم شده

 

+++++++++++++++++++++++

 

خربزه خریدم اومدم خونه،خواهرم میگه خربزه است؟میگم پَـــ نَ پَـــ هندونه است داره مسخره بازی در میاره

 

+++++++++++++++++++++++


طرف زنگ زده میگه کجایی؟ میگم تو چمران گیر کردم. میگه بزرگراه چمران؟ پـَــــــــ نَ پَــــــــ خونه آقامصطفی شام دعوتیم گیردادن نمیزارن بیایم

 

+++++++++++++++++++++++

 

بابابزرگم 98 سالشه ، می گه : وصیت ناممو بنویسم ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بشین یه چشم انداز 20 ساله ی جامع بنویس برا آیندت ، قدر جوونیتم بدون




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 12:1 عصر ] [ هانیه ]

?

نظرات دانشجویان مختلف در مورد سوسک...!

 

 

نظرات دانشجویان مختلف در مورد سوسک...!

 

دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد!


دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست!


دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند!


دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود!


دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است!


دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد!


دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد!


دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند!

دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند!


دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش 32 گیگ است!


دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست!


دانشجوی تربیت بدنی : آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود!


دانشجوی زبان شناسی : هیچکس زبانش را نمی فهمد!


دانشجوی علوم تربیتی : شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند!


دانشجوی زمین شناسی : کاش می توانستم به مانند او به اعماق زمین بروم و ندیدنی ها را ببینم!


دانشجوی زبان انگلیسی : ! It is always silent


دانشجوی تاریخ : گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد!


دانشجوی فلسفه : همیشه فلسفه وجودی او برایم سوال بوده ولی مطمئنم که درپس خلقتش هدفی والا نهفته است!


دانشجوی هنر : هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم!


دانشجوی مکانیک : با الهام از او توانستم خودرویی بسازم که هم در آب و خشکی حرکت کند و هم بتواند از سطوح صاف و صیقلی بالا برود!


دانشجوی آمار : بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد!


دانشجوی اخلاق : آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند!


دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست ، هیچکس تنها نیست




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 11:59 صبح ] [ هانیه ]

مرغ ایشان یک پادارد...

مرغ ایشان یک پا دارد (ضرب المثل)

 

ضرب المثل, مرغ بریان, داستان ضرب المثل

 

روزی بود ، روزگاری بود . در یکی از روزها دوستان ملانصر الدینی با عجله در خانه ی ملا را زدند و با او گفتند : حاکم شهر عوض شده و حاکم جدیدی آمده . ملا گفت : حاکم عوض شده که شده ؟ به من چه ؟

دوستانش گفتند ، یعنی چه ؟ این چه حرفی است ؟ باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و برای حاکم جدید ببری . ملا گفت : آها ؛ حال فهمیدم پس من باید هدیه ای تهیه کنم و ببرم پیش حاکم جدید تا اگر فردا برای شما گرفتاری پیش آمد ، واسطه بشوم و از حاکم بخواهم کمک تان کند ؟ دوستانش گفتند : بله همین طور است . ملا گفت : این وسط به من چه می رسد ؟ دوستانش گفتند : بابا تو ریش سفیدی ، تو بزرگی . یکی از دوستان ملا ، گفت : ناراحت نباش ، هدیه را خودمان تهیه می کنیم . یک مرغ چاق و گنده می پزیم تا تو مزد آن را به خانه ی حاکم ببری . ملا گفت : دو تا بپزید . یکی هم برای من و زن و بچه ام . چون من باید فردا ریش گرو بگذارم آنها قبول کردند و فردا با دو مرغ بریان به خانه ی ملا آمدند . ملا یک مرغ را به زنش داد و مرغ بریان دیگر را در سینی گذاشت تا نزد حاکم ببرد . در راه اشتهای ملا تحریک شد و سرپوش سینی را برداشت و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد و دوباره روی آن را پوشاند و نزد حاکم برد . حاکم سرپوش را برداشت تا کمی مرغ بخورد . دید که ای دل غافل . مرغ ملا یک پا دارد . سوال کرد چرا مرغ بریان یک پا دارد . ملا گفت : مرغ های خوب شهر ما یک پا دارند . حاکم فهمید که ملا بسیار زرنگ و باهوش است و به او گفت : ناهار میهمان ما باشید از آن به بعد هر کسی که روی حرف نادرست خود پافشاری کند می گویند : مرغ ایشان یک پا دارد .




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 11:57 صبح ] [ هانیه ]

ضرب المثل

ما پوستین را ول کردیم ، پوستین ما را ول نمی کند

 

ضرب المثل, پوشاک, خرس, سیلاب, پوستین

این مثل را وقتی می آوردند که کسی به امید سودی یا ثوابی در کاری دخالت کند و در آن گرفتار شود .
آورده اند که ...
یک روز شخص بی نوایی لباسش کم بود و از سرما می لرزید و از نداشتن پوشاک ناراحت بود ، از رودخانه می گذشت و چیزی مانند پوستین روی آب می رفت . یکی به آن مرد گفت : آنجا را نگاه کن ، روی سیلاب خیک پنیری ، روغن ، شیره ای چیزی است که سیل آورده می توانی آنرا بگیری و بفروشی و لباس بخری ، یکی گفت : اصلاً خود پوستین است دست خدا رسانده ، قدری همت کن و آن را از سیلاب بگیر و بپوش . مرد بینوا طمعکار شد و لخت شد و خودش را به آب زد و با زحمت زیاد به پوستین نزدیک شد که آنرا از آب بگیرد ، اما آنچه سیل آورده بود نه پوستین بود و نه خیک روغن . بلکه خرس زنده ای بود که در سیلاب غرق شده بود و در آب دست و پاچی زد و منتظر بود دستش چیزی بند شود و خودش را نجات بدهد . همین که آن مرد نزدیک شد و برای گرفتن پوستین دست دراز کرد ، خرس برای نجات خودش به دست و پای آن مرد چسبید و مرد بیچاره هر چه تلاش کرد که از او کنار بکشد ، ممکن نمی شد . مردم دیدند که آوردن پوستینش خیلی طول کشید و خود آن مرد هم دارد همراه سیل پیش می رود و از دور نمی دانستند که چرا نمی تواند پوستین را بیاورد ، فریاد زدند که خب اگر نمی توانی پوستین را بیاوری ولش کن و خودت برگرد مبادا سرما بخوری یا سیل تو را ببرد . مرد بیچاره ، جواب داد که بابا من پوستین را ول کرده ام اما پوستین من را ول نمی کند .
منبع:shamimm.ir




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 11:55 صبح ] [ هانیه ]

هرچیزکه خوار آید...

هر چیز که خوار آید،روزی بکار آید

 

مثل, روستایی, گیلاس, داستان ضرب المثل

این مثل را بیشتر برای تشویق به صرفه جویی بکار می برند و می خواهند بگویند هر چیز اندک و بی اهمیت هم یک روز به درد می خورد .
آورده اند که ...
یک روز مردی روستایی با پسرش می خواستند از دهی به ده دیگر بروند پدر سفره? نان را برداشت و گفت آب هم در صحرا پیدا می شود . وقتی از کوچه باغها می گذشتند در راه یک نعل آهنی افتاده بود ، پدر گفت : این را بردار که به کار خواهد آمد . پسر گفت : پدر جان ، یک پاره آهن شکسته به چه کاری می آید ، به زحمت برداشتن نمی ارزد .
پدر دید که پسر هنوز زندگی را خوب نمی شناسد و به سختی نیفتاده و هر چیز کم ارزش در نظرش بی فایده می آید . دیگر حرفی نزد و خودش خم شد و نعل پاره را برداشت . رفتند و در آخر آبادی به دکان نعلبندی رسیدند ، پدر آن نعل را به نعلبند فروخت و دو پول گرفت و رفتند تا رسیدند به دوره گردی که طبق گیلاس روی سرش گذاشته بود و می برد در ده بفروشد . پدر با آن دو پول ، یک مشت گیلاس خرید و در پاره کاغذی نگاهداشت و راه صحرا در پیش گرفتند .
روز گرمی بود و در راه آب نبود و پسر تشنه بود و از راه رفتن خسته بود و پدر و پیش پسر همراه هم می رفتند ، پسر پرسید : بابا اینجاها آب نیست دهنم خشک شده ؟ پدر گفت : چرا ، آب هست به آن می رسیم ، وقتی پدر دانست که پسر تشنه است ، یک دانه گیلاس به زمین انداخت . چون پسر به آن رسید آهسته گیلاس را برداشت و خورد . دهنش که از تشنگی خشک شده بود ترو تازه شد . صد قدمی که رفتند باز پدر یک دانه گیلاس به زمین انداخت و سپس آهسته آن را برداشت و خورد و همین طور ، هر صد قدم که می رفتند پدر یک دانه گیلاس به زمین می انداخت و پسر بر می داشت تا گیلاسها تمام شد و به آب رسیدند و زیر درختی نشستند . پدر گفت : یادت هست که گفتم نعل را بردار و گفتی به زحمتش نمی ارزد ؟
پسر گفت : یادم هست . پدر گفت : دیدی که من آنرا برداشتم و با پول آن گیلاس خریدم ؟ پسر گفت : دیدم .
پدر گفت : من این گیلاس را برای تو خریدم اما یکجا به تو ندادم تا این مطلب را بفهمی .
گیلاسها 37 دانه بود و تو یکبار به خود زحمت ندادی که آن نعل را از زمین برداری اما 37 بار به خودت زحمت دادی و دانه دانه گیلاسها را برداشتی و دیدی که نعل پاره که در نظر تو خردو بی مقدار بود ، چگونه برای رفع تشنگی بکار آمد ، پس همیشه به یاد داشته باش که هر چیز که خوار آید ، روزی بکار آید .




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 11:55 صبح ] [ هانیه ]

قالب وبلاگ

|

ابزار رتبه گوگل

کد تغییر شکل موس

فال حافظ

ابزار فال حافظ


قالب